عرفه
پنجشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۶، ۰۴:۱۰ ب.ظ
ساعت ۳ و ۵۷ دقیقه روز عرفه است. در مسجد نشسته ام. از ساعت ۳ آمدیم و می گویند دعا ساعت ۵ شروع می شود. عده ای به دعا مشغولند و عده ای به قرآن ک کمترشان مثل من به موبایل.... دلم گرفته... دیدن این خانم های میانسال و کهنسال بدجور مرا یاد مادرم می اندازد. همیشه با او اینجا میامدیم و این دوسال است که بی او.... مرگ چیز عجیبی است. روزهای اول مثل یک اتفاق می نگریش و فکر می کنی تمام می شود و همه جیز خوب میشود ولی اینقدر ماجرایش کشدار می شود که به این نتیجه میرسی که جز با رفتنت مسئله حل نمی شود..
می گویند در عرفه از غیر خدا مخواه... همه جیز می خواهن و هیچ چیز...به سنی رسیده ام که امید به آسان رفتن را از دست داده ام ... برگردانده شدن می خواهم و توبه می خواهم و خدا را می خواهم. خدایا نشانه هایت را برایم بفرست.... غمگینی ام را خودت درمان کن.....
۹۶/۰۶/۰۹