کسوف دل

کسوف دل

ساده‌تر بگویم/ اهل کوچه‌های خاکی ترانه نیستم/ با دقایق وجود،‌ساعت دلم تکان نمی‌خورد/ دارم از خودم ناامید می‌شوم/ قد حرف‌های عاشقانه نیستم!/ من قیافه‌ام به عاشقان نمی‌خورد/ سال هاست فکر می‌کنم/ من که راسخ و دقیق/ چون عمود خیمه‌گاه شرک/ با ستون لشکر یزید ایستاده‌ام/ کی شهید می‌شوم؟/

قصه مرگ پدر را کربلا پنهان کند...

سه شنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۷، ۰۱:۴۳ ق.ظ
سه هفته سخت و پر از استرس و در آخر حادثه تلخی که جز خودت و برادر و خواهرت عمقش را و لحظه لحظه اش را کسی درک نمی کند. لحظات پر از استرس پرا از التهابش... اتفاقاتی که فقط آن ها که تجربه کرده اند درکش می کنند. پرده هایی که برداشته می شود و تو آنقدر نزدیک می شوی به انحنای روحی کسی که از دست دادنش زخم هایی عمیق و دائمی بر روح تو ایجاد می کند. خطوط چهره اش، رنگ چشمانش، حالت ابروهایش، چین های پیشانیش، گرمی دستانش، حالت موهایش، حالت انگشتانش، گودی چشم ها و گونه هایش، دست های بی رمقش، و جان دادن خودت....
جان می دهی ریز ریز و لحظه به لحظه. جان می دهی بر مظلومیتش که توانی ندارد تا از دردش بگوید، بر صبرش، بر محبتش... بر بی کسی ناتمامش.... بر اشک های دختری که پدرش حتی اگر ناتوان همه چیزش است...  جان می دهی بر جای خالی اش... بر مرثیه ناتمامش. بر تشنگی چند ماهه اش.... جان می دهی برای قلب داغ دیده اش و آه نکشیده اش.... جان می دهی بر تسلیت گویان که خدا رو شکر راحت شدنش می کنند و جان می دهی بر لباس های ساده اش، بر کفش های کهنه اش، جان می دهی در جای جای خاطره اش، در گوشه گوشه خانه اش...
جان می دهی بر سکوت پایان ناپذیر خانه اش.... 
جان می دهی هر روز و هر لحظه.‌‌.. ریز ریز و لحظه به لحظه..‌‌. پرت می شوی در اعماق حیرت زدگی پرت می شوی در اعماق رویاهای بی خوابی... پرت می شوی در بخش فراموش کنندگی ذهنت 
قلبت را سنگ می کنی... سنگی سفت که مانع از ریختن اشک هایت شود....
مرثیه های ناگفته اش را در اعماق قلبت فرو می ریزی و بعد قلبت را سنگ می کنی...
مرثیه ات پدر ناگفتنی است... قلبم را با تو دفن کردم... 
پدر تشنه ام که فرصت خداحافظی را هم با تو از دست دادم.‌.. سپردمت به امام غریبی که قرار بود مهمان بیمارش باشی... سپردمت به امام شهیدی که وعده شرکت در عزادریش را به تو دادم. سپردمت به خاک سرد و غریبی که مادر نیز در آن است... 
اما پدر خودم را به که بسپارم؟ تو مرا بسپار.... 
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۷/۱۰
زهرا

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی