مرده بر مزار............
يكشنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۳۷ ق.ظ
آمد نشست،فاتحه ای خواند و گریه کرد
هی ضجه زد که ای دلِ بیچاره باز گرد
آمد نشست مثل تمامِ شکسته ها
اندوه در وجودِ نجیبش خزید زرد
زل زد به سمت نقطه ی کوری در آسمان
انگار مرده ای متحرک نحیف و سرد
دستی به روی شانه ی خشکش مقیم شد
یعنی:مرا شریک بدان در هجومِ درد
فرداش روزنامه ی صبحِ غزل نوشت:
-یک مرده بر مزار دل خویش سکته کرد-
۹۴/۰۷/۲۶