کسوف دل

کسوف دل

ساده‌تر بگویم/ اهل کوچه‌های خاکی ترانه نیستم/ با دقایق وجود،‌ساعت دلم تکان نمی‌خورد/ دارم از خودم ناامید می‌شوم/ قد حرف‌های عاشقانه نیستم!/ من قیافه‌ام به عاشقان نمی‌خورد/ سال هاست فکر می‌کنم/ من که راسخ و دقیق/ چون عمود خیمه‌گاه شرک/ با ستون لشکر یزید ایستاده‌ام/ کی شهید می‌شوم؟/

کسوف طولانی دل

سه شنبه, ۱۲ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۵۰ ق.ظ

عزیزِ آن که بی خبر به ناگهان رود سفر

 چو ندارد دیگر دلبندی،

 به لبش ننشیند لبخندی



پسانوشت: ترافیک شدید یکشنبه و باران و باران و باران که داغ مرا تازه کرد، خیلی تازه کرد. 

یاد آن کسی که شب قدر روی صندلی عقب نشسته بود و در مورد همه چیز حرف زد و رنگ قهوه ای لباسش و دست هایش، و لحظات دردناکی که ناگهان دیگر صدایش از صندلی عقب نیامد و آن متروی لعنتی. یاد انگشتان زخمی اش، و شعفش در بیمارستان که به طور شگفت انگیزی زخم دست هایش چند روزه خوب شدند بعد از یکسال. و او که همه آرزویش خوب شدن دست هایش بود.  

........................................

........................................

........................................


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۸/۱۲
زهرا

نظرات  (۱)

خدا رحمتشون کنه
پاسخ:
ممنونم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی