کسوف دل

کسوف دل

ساده‌تر بگویم/ اهل کوچه‌های خاکی ترانه نیستم/ با دقایق وجود،‌ساعت دلم تکان نمی‌خورد/ دارم از خودم ناامید می‌شوم/ قد حرف‌های عاشقانه نیستم!/ من قیافه‌ام به عاشقان نمی‌خورد/ سال هاست فکر می‌کنم/ من که راسخ و دقیق/ چون عمود خیمه‌گاه شرک/ با ستون لشکر یزید ایستاده‌ام/ کی شهید می‌شوم؟/

نه او ز من خبر دارد، نه من نشان ازو دارم

يكشنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۴۴ ب.ظ
وقتی امروز بعد از یک هفته مقدمه چینی خبر خوشش را گفت، غمگین شدم. عمیقا غمگین شدم. ناگهان یک احساس تنهایی عمیق بر تمام وجودم نشستم. خیلی تلاش کردم غمگینی ام را نفهمد و خودم را خوشحال نشان دهم  ولی حس کردم که حس دلتنگی ام به او نیز منتقل شد. نمی دانم چرا در سرنوشتم هر کس را دوست دارم یا به هر کس دل می بندم از دستش می دهم. تا می آیم پشتم به کسی گرم شود، از دستش می دهم با اتفاقات خوب یا بد، یا با همیشه از دست دادنشان یا با اتفاقات خوب که غرقشان می کند در دنیاهای دیگر و دورشان می کند از من برای همیشه. 
دلبستگی و راحت شدن خیالم حتی به یکسال هم نمی کشد و از دست می هم.  
دلم گرفته، خیلی گرفته. 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۲۹
زهرا

نظرات  (۱)

حالا خبر خوشش چی بود؟

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی